نفرین بر این عشق

نفرین بر این عشق

این شعر را (البته اگر بتوان به آن نام شعر داد) از دفتر روزگار جوانی ام انتخاب کرده ام آن هنگام که می شد بدون دلیل دوست داشت و یا بدون دلیل متنفر شد.برای کسانی که می خواهند گاه گداری گذری به ان دوران بزنند و افسانه جوانی همیشه برایشان حقیقت است.

دستش را زیر چانه اش گذاشته بود و با حیرت نگاهم می کرد

وقتی دوباره گفتم دوستش دارم حتی تبسم هم نکرد

کنار پنجره ایستاده بود

بیرون ازین چارچوب پوسیده هیچ نیست.

نفرین بر این عشق

تو عاشق من و من عاشق دیگری

این را گفت و رفت.

و اینک...

روبه روی من کسی است

در نگاهم حیرت است

می گوید دوستت دارم

کنار پنجره ایستاده ام

بیرون ازین چارچوب پوسیده هیچ نیست

تو عاشق من و من...

این را می گویم و می روم

راستی که نفرین بر این عشق!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ 23 فروردين 1392برچسب:, ] [ 16:9 ] [ ]
[ ]